معنی نوعی رشته فرنگی
حل جدول
فرهنگ عمید
نوعی رشته که از آرد سیبزمینی یا آردگندم به شکل نوار یا لولۀ باریک درست میکنند، ماکارونی،
فارسی به آلمانی
Macaroni [noun]
واژه پیشنهادی
ورمیشل
نوعی گوجه فرنگی
گوجه فرنگی گلابی
گوجه فرنگی آلویی
گوجه فرنگی زبرا
گوجه فرنگی گیلاسی
فرهنگ معین
(~. فَ رَ) (اِمر.) ماکارونی.
فارسی به عربی
معکرونه
لغت نامه دهخدا
فرنگی. [ف َ رَ] (ص نسبی) منسوب به فرنگ. اروپایی. افرنجی. (یادداشت بخط مؤلف). اروپایی. مسیحی. (حاشیه ٔ برهان چ معین):
چنانکه تا به قیامت کسی نشان ندهد
بجز دهان فرنگی و مشک تاتاری.
سعدی.
خط ماهرویان چو مشک خطایی
سر زلف خوبان چو درع فرنگی.
سعدی.
چو ترک دلبر من شاهدپشنگی نیست
چوزلف پرشکنش حلقه ٔ فرنگی نیست.
سعدی.
ترکیب ها:
- توت فرنگی. فرنگی باف. فرنگی دوز. فرنگی ساز. فرنگی مآب. فلفل فرنگی. کلاه فرنگی. گوجه فرنگی. هویج فرنگی. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
|| (اِ) یک تن از مردم اروپا. (یادداشت بخط مؤلف).
معادل ابجد
1401